سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرا دل شکسته را خانه ما نمی کنی؟

 

 

 

بنده من چرا دگر خدا خدا نمی کنی؟

چرا مرا ز سوز دل دگر صدا نمی کنی؟

ریشه دوانده در دلت غفلت و لذت گناه

محبت تو کم شده به ما وفا نمی کنی؟

مگر خدای دیگری به غیر من گرفته ای

که با من غفور تو دگر صفا نمی کنی؟

مگر ز من چه  دیده ای که این چنین بریده ای

منتظر تو مانده ام چرا نوا نمی کنی؟

چرا مرا ز خانه دلت برون نهاده ای

چرا دل شکسته را خانه ما نمی کنی؟

ز فاطمه به سوی تو سلام می رسد ولی

چرا برای مهدی اش کمی دعا نمی کنی؟

برای ناله های تو دل حسین تنگ شد

چرا به روضه اش دل خویش دوا نمی کنی؟

برات کربلای تو به دستهای زینب است

چرا هوای رفتن کرب وبلا نمی کنی؟

شاعر؟؟؟

پیشاپیش فرا رسیدن ماه  محرم را به همه دوستان عزیزم تسلیت عرض مینمایم وامیدوارم عزاداریهای دوستان مورد قبول درگاه خداوند متعال واقع شود...التماس دعا




تاریخ : یکشنبه 90/8/29 | 4:50 عصر | نویسنده : علی خداوردی طاقانکی | نظر

جلوه ‏گر شد بار دیگر طور سینا در غدیر

 

جلوه ‏گر شد بار دیگر طور سینا در غدیر

ریخت از خم ولایت مى به مینا در غدیر

رودها با یکدگر پیوست کم‏کم سیل شد

موج مى‏زد سیل مردم مثل دریا در غدیر

هدیه جبریل بود« الیوم اکملت لکم»

وحى آمد در مبارک باد مولى در غدیر

با وجود فیض« اتممت علیکم نعمتى»

از نزول وحى غوغا بود غوغا در غدیر

بر سر دست نبى هر کس على را دید گفت‏

آفتاب و ماه زیبا بود زیبا در غدیر

بر لبش گل واژه « من کنت مولا» تا نشست‏

گلبُن پاک ولایت شد شکوفا در غدیر

« برکه خورشید» در تاریخ نامى آشناست‏

شیعه جوشیده ‏ست از آن تاریخ آنجا در غدیر

گرچه در آن لحظه شیرین کسى باور نداشت‏

مى‏توان انکار دریا کرد حتى در غدیر

باغبان وحى مى‏دانست از روز نخست‏

عمر کوتاهى ‏ست در لبخند گل ها در غدیر

دیده‏ها در حسرت یک قطره از آن چشمه ماند

این زلال معرفت خشکید آیا در غدیر؟

دل درون سینه‏ها در تاب و تب بود اى دریغ‏

کس نمى‏داند چه حالى داشت زهرا در غدیر

"محمد جواد غفورزاده" (شفق)

منبع :سایت تبیان

 




تاریخ : دوشنبه 90/8/23 | 12:35 عصر | نویسنده : علی خداوردی طاقانکی | نظر

با خدا باش

با خدا باش

الهی من تو را یاری نکردم      

                                   به غیر از معصیت کاری نکردم

جوانی ام را امانت داده بودی   

                                    امانت را نگه داری نکردم

ذلیلم,مسکینم,خوار و پستم       

                                     کنار سفره ی خوبان نشستم

به جای شکر تو دیدی چه کردم

                                      نمک خوردم نمکدان را شکستم

گذشتم من ز مرز بی حیایی   

                                      نبردی آبرویم را خدایی

میان معصیت بودم شنیدم     

                                      صدایم میکنی بنده کجایی

 




تاریخ : سه شنبه 90/8/17 | 10:35 عصر | نویسنده : علی خداوردی طاقانکی | نظر

الهى اى انیس شام تارم

الهى اى انیس شام تارم

به غیر از لطف تو یارى ندارم

الهى این من و این قلب خسته

دل سوزان و این پشت شکسته

الهى این من و این خوارى من

به روز و شب ببین این زارى من

الهى این من و تنهایى من

الهى این من و رسوایى من

الهى این من و این تیره روزى

بود حق گر مرا فردا بسوزى

سزاوار عقاب و هم عذابم

به وحشت از غم روز حسابم

همان روزى که روز شرمسارى است

همان روزى که مجرم غرق خوارى است

شاعر؟؟؟




تاریخ : سه شنبه 90/8/3 | 7:22 عصر | نویسنده : علی خداوردی طاقانکی | نظر
       

  • paper | پرشین تم | خرید بک لینک