زيبا مينگاري اي زيبا نگار
مهربانم، اي خوب! ياد قلبت باشد؛
يک نفر هست که دنيايش را،
همه هستي و رؤيايش را، به شکوفايي احساس تو، پيوند زده
و دلش مي خواهد، لحظه ها را با تو، به خدا بسپارد....
مهربانم، اي خوب!
يک نفر هست که با تو
تک و تنها، با تو
پر انديشه و شعر است و شعور!
پر احساس و خيال است و سرور!
مهربانم، اي يار، ياد قلبت باشد؛
يک نفر هست که با تو، به خداوند جهان نزديک است
و به يادت، هر صبح، گونه سبز اقاقي ها را
از ته قلب و دلش مي بوسد
و دعا مي کند اين بار که تو
با دلي سبز و پر از آرامش، راهي خانه خورشيد شوي
و پر از عاطفه و عشق و اميد
به شب معجزه و آبي فردا برسي