پيام
+
مردي در حال نماز خواندن بود و مجنون
در حال گذر از آنجا ......
مجنون نا خود آگاه از روي سجاده ي
آن مرد رد شد . آن مرد فرياد کشيد :
مردک بين من و خدايم فاصله
انداختي ...........
مجنون گفت : من که عاشق ليلي ام ،
تو را نديدم ، ولي تو که عاشق
خداي ليلي هستي چگونه مرا
ديده ايي .............؟؟؟؟
*ابرار*
90/1/14
کوچه بنے هاشم
زيبا بود
*maryamz*
عالـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
مريم-241
ايا مثل عشق ليلي و مجنون بوده تاحالا