سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تازه تر از نفس

تازه تر از نفس

انس اگر حکم براند به سخن حاجت نیست

دیده اگر بوسه بلد شد به دهن حاجت نیست

این که گویند من و او به یکی پیرهنیم

عین حق است و لیکن به بدن حاجت نیست

کفن من به جزا پرچم صلح من و تو ست

ورنه آنقدر که گویی به کفن حاجت نیست

از همین دور به یک ناله طو افت کردم

دل چو احرام فغان بست به تن حاجت نیست

دل مگو پاره ی خون است که در دست شماست

با دل ما به عقیقی زیمن حاجت نیست

تو وکیل منی ای دادرس جن و بشر

در صف حشر چو آیی تو به من حاجت نیست

محمد سهرابی

سر پر نشئه ی ما شیشه ی پُر باده ی توست

این هم از لطف تو و حسن خدا داده ی تو ست

من ز یک (اَدَّ بَنی ربّی ِ) تو فهمیدم

خلق جبرئیل امین مشق شب ساده ی تو ست

درس پس می دهد این طوطی آئینه پرست

من یقین کرده ام این مرغ فرستاده ی توست

کار با ذات ندارم سخن از اسم چو شد

من یقین کرده ام (الله )عمو زاده ی توست

گردن جام نوشتند گناهی که مراست

این هم از خاصیت ساغر آماده ی توست

محمد سهرابی





تاریخ : چهارشنبه 90/1/31 | 9:50 عصر | نویسنده : علی خداوردی طاقانکی | نظر

  • paper | پرشین تم | خرید بک لینک