سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سحر دل را به

سحر دل را به

   



سحر دل را به دریای محبت غوطه ور کردم

سوار قایق تنهایی ام قصد سفر کردم

برای عشق دنیایی دل خود را فنا کردم

ولی شاید ندانسته به قلب خود جفا کردم

تمام حاصل عمرم به عشق نا بسامان بود

وجود من همیشه از غم هجران در افغان بود

نمی دانستم این دنیا اگر چه با صفا باشد

ولی آدم ندیده با کسی او با وفا باشد

سفرشاید شود طولانی از آن من حذر کردم

به دل جای محبت غصه و خون جگر کردم

خداوندا خطا کردم ببخشا بنده خود را

از این پس خواهم از جسمم جدا سازم دل خود را

 

نور الله رنجبر




تاریخ : سه شنبه 90/2/6 | 12:53 عصر | نویسنده : علی خداوردی طاقانکی | نظر

  • paper | پرشین تم | خرید بک لینک