طراوت باران

شاید تو سیب سرخی   من نیز سیب زردم

قسمت نبوده شاید   من دور تو بگردم

قسمت نبوده حتی یک لحظه با تو باشم

تو آسمانی و من،  یک مرد دوره گردم

زیبا چه لحظه هایی بی گرمی حضورت

بر من گذشت و حتی  یاد شما نکردم

سوزی عجیب دارد وقتی که در زمستان

خورشید مان نیاید؛ آقا چقدر سردم!

هر عصر جمعه زیبا!  تا گنبد نگاهت

پرواز می دهم من، پروانه های دردم

آرامش خیالم! رویایی محالم!

این روزهای ابری   با خویش در نبردم

یکسو : "بمان همین جا " یکسو: "برو به بالا"

می خوانَدَم ز هر سو  تا بیکرانه؛ هردم

تا جمکران چشمت، راهی نمانده آقا!

بی شک تو سیب سرخی،  من نیز برگ زردم

مصطفی عابدی اردکانی