شقایق
رسد روزی کاسیر آید به خاکش
رسد هر عاشقی به عشق پاکش
رسد روزی که در گلزار عاشق
شود مجنون یک شاخه شقایق
و میرد آن شقایق بعد اندی
تو عاشق مرگ گل را چون پسندی
گل آلاله دارد داغ بر دل
سری در آسمان و ریشه در گل
ولی همچون شقایق دلربا نیست
شقایق عاشق غیر خدا نیست
شقایق اسوه عشق است و رفتن
به کوی یار و با او عهد بستن
بروید بر سر راه و بمیرد
که داغ هجر معشوقش نبیند
تو ای عاشق برو معشوقه ات بین
سر راهش شبانه روز بنشین
که شاید دل دهد بر تو زمانی
ولی شاید که سری و نهانی
اسیر و عاشق او باش و پندار
گل تو هر زمانی هست بیدار
زمستان و تبستان و خزان را
نپندار همچو سدی اندر این را
نور الله رنجبر
تاریخ : دوشنبه 90/2/12 | 11:17 صبح | نویسنده : علی خداوردی طاقانکی | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.