ای کَرمت همنفس بی کسان
جز تو کسی نیست ، کس ِ بی کسان
بی کَسم و ، همنفس من توئی
رو بکه آرم ؟ که کَس من تونی
کون و مکان ، مظهر نور تواند
جمله جهان ، مَحض حضور تواند
در دل هر ذره بود ، سیر تو
نیست درین پرده کسی ، غیر تو
جز تو کسی نیست ، به بالا و پَست
ما همه هیچیم و ، توئی هر چه هست
بزم بقا را ، می و ساقی توئی
جز تو همه فانی و ، باقی توئی
کیست که قائل به ثنای تو نیست؟
کیست که مایل ، به لقای تو نیست ؟
ما همه مشغول ثنای توایم
واله و مشتاق لقای توایم
روزن جان ، بر دل ما باز کن
خاطر ما را ، صدِف راز کن
مرد رهی ، از کجی اندیشه کن
راستی و ، راست روی پیشه کن
هر که کند روی طلب سوی او
قبله ی ذرّات شود ، روی او
شاه جهانگیر دهلوی [ هاشمی کرمانی
تاریخ : دوشنبه 90/2/19 | 12:59 صبح | نویسنده : علی خداوردی طاقانکی | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.