شمس عالمیان دلم ز دوری رویت قرار و تاب ندارد میان ما و رخت جز گنه حجاب نداردبه اشک دیده نوشتم هزار نامه برایت مگر که نامه بیچارگان جواب نداردنسیم صبح سلامم به دلبرم برسان بگو جواب سلامم مگر ثواب نداردبه آسمان جمالت ستاره نازیباست که تاب دیدن روی تو آفتاب نداردنشسته دیده نازت میان صف زده مژگان شکوه صف زده مژگان تو شهاب نداردتو شمس عالمیانی ز روی پرده بیفکن که آفتاب به رخسار خود نقاب نداردهر آن کسی که به دل عشق روی ماه تو دارد به شام اول قبرش یقین عذاب نداردچو سر ز خاک بر آرد به عرصه گاه قیامت به زیر سایه لطف دگر عقاب نداردمحاسبات الهی اگر چه سخت و دقیق است محب یوسف زهرا غم حساب ندارداگر چه آتش دوزخ هزار شعله فروزد یقین اثر به دل و سینه کباب نداردبه ناله دل سوزان هاشمی نظری کن اگر چه تاب نگاهت دل خراب ندارد
تاریخ : چهارشنبه 90/2/21 | 12:43 صبح | نویسنده : علی خداوردی طاقانکی | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.