ساحل

 


ساحل

مجنونم و لیلای من دیر است امشب

آتش به نای سینه زنجیر است امشب

در انتهای لحظة پوسیده خواب

یک قطره اشک خسته درگیر است امشب

شیرین من ! این تیشه و این فرق فرهاد

اما دهان تیشه هم سیر است امشب

بر روی ریل خاطرات چشم مستم

یک آسمان تنگ و دلگیر است امشب

یک دل سوار موجهای خسته عشق

بازیچه دستان تقدیر است امشب

در انتظار گرمی دستان ساحل

حسرت به پای موج زنجیر است امشب

 

(ام.خزان)


ام البنین بهرامی




تاریخ : جمعه 90/2/23 | 12:33 صبح | نویسنده : علی خداوردی طاقانکی | نظر

  • paper | پرشین تم | خرید بک لینک