1.
یک لحظه مکث کردم
به اسمان نگاه کردم
آسمان تنهاست
وچقدر هم تنها
نه ماهی نه ستاره ای
هیچ در ان دل سپید پیدا نیست
آسمان از این تنهایی دلش گرفت
بغض کرد
چشمانش خیس از گریه باران شد
بارید ومن زیراین اشکهای پرغم
میشستم غم دل خود را
ونمی هراسیدم از تنهایی
وزمزمه کردم ای اسمان ببار بردل خسته من
تاریخ : شنبه 90/2/24 | 10:15 عصر | نویسنده : علی خداوردی طاقانکی | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.