سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خزان جاودانی

خزان جاودانی

مه من هنوز عشقت دل من فکار دارد

تو یکی بپرس از این غم که به من چکار دارد

نه بلای جان عاشق شب هجرتست تنها

که وصال هم بلای شب انتظار دارد

تو که از می جوانی همه سرخوشی چه دانی

که شراب نا امیدی چقدر خمار دارد

نه بخود گرفته خسرو  پی آهوان ارمن

که کمند ذلف شیرین هوس شکار دارد

مژه سوزن رفو کن نخ او ز تار موکن

که هنوز وصله دل دو سه بخیه کار دارد

دل چون شکسته سازم زگذشته های شیرین

چه ترانه های محزون که به یادگار دارد

غم روزگار گوروپی کار خود که ما را

غم یار بی خیال غم روزگار دارد

گل آرزوی من بین که خزان جاودانیست

چه غم از خزان آن گل که ز پی بهار دارد

دل چون تنور خواهد سخنان پخته لیکن

نه همه تنور سوز دل شهریار دارد




تاریخ : دوشنبه 90/2/26 | 9:15 صبح | نویسنده : علی خداوردی طاقانکی | نظر

  • paper | پرشین تم | خرید بک لینک