شهریارا شعر توجان پرورست
خاصه آنکس راکه عشقی درسرست
پیش ازآنکه شعرتودردل نگاشت
باید عاشق بود و درد عشق داشت !
مدعی رادر حضورت بار نیست
یا اگرهست آگه از اسرار نیست
بس جفا با عشق وعاشق کرده اند
این گنه کارآن گناهش خوانده اند
شعر تو بر جان من زد بس شرر
آ تش مولا به دل داری مگر؟
شعر تو مر عاشقان را مرهمست
شرح عشقت هرچه می خوانم کمست
یک نفر بی درد عشقی کو؟کیست؟
مدعی آگه ز سر عشق نیست
هر کسی را پرتوی از نور عشق
هرکه انکارش کند او کور عشق
جان من قربان هر چه عشق پاک
عشق پاک عاشقان سینه چاک
در ترنم شد صدایی نرم و خوش
یعنی ای شاعر صدایت را بکش
"شرح شورانگیز عشق شهریار
درغزل می پیچد وسیم سه تار
.: Weblog Themes By Pichak :.