می بـــدانید جهان را که در او نیست وفا

می بـــدانید جهان را که در او نیست وفا

مهــــر او در دل خود از چه نشـانید شما

اگــر از قــــوس قضــا تــیــر اجل پیش آید

بـهـر آن تــیر ، یقین است نشــانید شما

هست در پیش یکی راه عجب دور و دراز

نــیــک کــوشید در آن راه نــمــانید شما

هیچکس نیست که این را نـدارد در پیش

گــور هـــا را نـگـــرید ار بـگمـــــانید شما

می نــویسند همه آنــچه شمـا می بازید

تــا بــمحـشر همه را بـــاز بــخوانید شما
 
مولانا



تاریخ : چهارشنبه 90/2/28 | 10:8 عصر | نویسنده : علی خداوردی طاقانکی | نظر

  • paper | پرشین تم | خرید بک لینک