سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعله های صبر(زینب س)

بعد مرگ هرکدام از اولیا

می‌شود داغ و مصیبت برملا

هستی زینب ولی اینسان نبود

داغ او در لحظه‌ی پایان نبود

داغ زینب شد ز میلادش شروع

کرد زینب در مصیبت‌ها طلوع

بس که هجران و مصیبت دید او

کمتر از مرگ خودش شد گفتگو

در حقیقت بوده مرگ هر «ولی»

لحظه‌ی جان دادن دخت علی

داد زینب جان پس از مرگ رسول

شد شهیده همره مرگ بتول

لحظه‌ی جان دادن شیر خدا

زینب او شد قتیل اشقیا

همره مرگ حسن او داد جان

تیرباران شد دل آن مهربان

روز عاشورا ز داغ هر شهید

روح او تا جنت‌المأوی پرید

جز به وقت مرگ فرزندان خود

داد او با هر شهیدی جان خود

بس که شد از داغها، پُر جام او

کل غمها می‌وزد در نام او

صبر حق در روح زینب منجلی است

چونکه او مجموع زهرا و علی است

*****

آن امانت کز ازل شد جلوه‌گر

بود این صبر جمیل پر خطر

هیچ موجودی ز جمع بیشمار

آن امانت را نشد آئینه‌دار

آسمانها، کوهها، کردند ابا

گشت انسان حامل صبر خدا

سجده کردند آن زمان خیل مَلَک

بر امانتدار حق، بی ریب و شک

قدر انسان همطراز صبر اوست

جسم فرد ناشکیبا قبر اوست

صبر حق در اولیا شد جلوه‌گر

تا شدند آموزگاران بشر

هریکی با صبر، نوری برفروخت

خویش را در شعله‌های صبر سوخت

هریکی با شعله‌ای از صبر ناب

شد برای شب‌نشینان آفتاب

هریکی با اندکی صبر جمیل

رفت بالاتر ز عرش جبرئیل

هریکی در شام غم یک شمع شد

شمعشان در شام زینب جمع شد

گشت زینب جلوه‌گاه صبر کل

قلب او از داغها شد باغ گل

گرچه از غم قامت بانو خمید

او ولیکن غیر زیبائی ندید

قلب زینب گلشن صبر خداست

حق زینب بر بشر بی‌انتهاست

گر نپوید راه صبر و حق، بشر

می‌کند در کل عمر خود ضرر

راه صبر و حق مرام زینب است

زینت خلقت ز نام زینب است

علم او را بوده حق، آموزگار

حلم او مجموع حلم روزگار

وارث کل رسولان شد حسین

وارث او هست این نور دو عین

کربلا ارث تمام انبیاست

قلب زینب وارث آن کربلاست

کل پیغام رُسُل بر دوش اوست

آفرینش تا ابد مدهوش اوست

در عزایش انبیا و اولیا

جملگی هستند اصحاب عزا

گرچه زینب زینت نام اَب است

نام زینب زینت عرش رب است

*****

بعد عاشورا مهاجر بود او

با غمی سنگین مسافر بود او

از مدینه سوی شام و کربلا

در سفر بود آن عزیز کبریا

بی حسینی، طاقتش را طاق کرد

در غریب عاقبت اطراق کرد

تا پس از یکسال و اندی انقلاب

گوشه‌ای خاموش شد آن آفتاب

وقت رحلت، داشت مانند صدف

یادگاری کهنه و خونین به کف

در بغل بگرفته بود آن پیرهن

تا شود بر قامت زینب، کفن

عاقبت در نیمه‌ی ماه رجب

معتکف شد روح زینب نزد رب

*****

مادر کل فضیلتهاست او

حلقه‌ی وصل وسیلتهاست او

حلقه‌ی باب‌الحوائج‌های دین

جملگی وصل است با این نازنین

نور زینب تا ابد در اعتلاست

روح او بر ماسوی فرمانرواست

هرکه شد در خانه‌ی زینب، غلام

می‌کند رجعت به روز انتقام

 

 




تاریخ : جمعه 90/1/5 | 7:48 عصر | نویسنده : علی خداوردی طاقانکی | نظر

  • paper | پرشین تم | خرید بک لینک