سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اشک حسرت

به نام خدا

شهیدان همانند خورشید،گرم و روشنایی بخشند.آنها حتی در پس ابرهای فراموشی ما به یادمان هستند.شهیدان مهربانندمثل نسیم که یادشان دلهایمان رابه عرش نزدیکتر می کندو روزهای پنجشنبه زیارت مزارهایشان جانهایمان رابه ایمان آشناتر می سازد.
براستی آسمانی که روزی فوج فوج کبوتر عاشق را در آغوش خویش داشت،اینک آرام،سربه گریبان یادها فرو برده است !
خاکی که روزگاری محراب سالکان بود،امروز چه سربه زیر در اندیشه فردایی است که باید رازهای سه به مهر سجده های شبانه و گریه های مخفیانه را آشکار سازد.
براستی چه زود گذشت آن روزهای آبی،ماه های روشن وسالهای پر از صداقت محض،آنروزها هیچ کس خود را نمی دید.تنها عشق بود که دلها را تسخیر می کرد.هیچ کس اندیشه بازگشت نداشت،که قافله سالار همه را به همراهی فرا خوانده بود.آنروزها در بازار خاکریزها تنها سکه رایج،عشق بودو زبان رسمی سنگرنشینان،زبان اخلاص،
آنروزها که گام به جبهه آشنا می شد،دیگر دل کندن محال بود و بسیجیها تنها با وعده عملیات دیگر به مرخصی می رفتند.در شهر هر روز سراغ اعزام را از فرماندهان می گرفتند.شبها دلتنگی خود رابامزارهای خاموش همسنگران شهید تقسیم می کردند و چه التماسهایی که از دوردست هم شنیده می شد.
شبهای چمعه دست در دست کمیل می گذاشتند و صبحهای آدینه با ندبه،مولای خود را صدا می زدند.
اما اینک رفته اند آن مؤمنانی صادق که به پیمان خویش با محبوب وفا کردند و گروهی نیزمانده اند چشم به راه و منتظر،
آنروزها گذشتند چونان نسیم و کاروان رفته و داغی بر دلها نشسته است،اما نام و یاد شهیدان همواره جاوید است و پایدارکه:مرگ پایان کبوتر نیست،پرواز را به خاطر بسپار.در گذر زمان،لحظه ای درنگ نکنید وبا قامت خونینتان بار دیگر بر حقانیت راهتان که راه کربلاست، گواهی دهید،شاید به گوش زمان فرو رود.
ما را نیز از شهد جانتان سیراب کنید
این روزها،فراوان به دعای پر از مهرتان نیازمندیم...




تاریخ : دوشنبه 94/7/20 | 9:10 صبح | نویسنده : علی خداوردی طاقانکی | نظر

  • paper | پرشین تم | خرید بک لینک