سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آمد خبر که من خبری دست و پا کنم

آمد خبر که من خبری دست و پا کنم

برقلب مرده ام شرری دست و پا کنم

ماه خدا عیان شد و درمانده مانده ام

در چشم کور یک قمری دست و پا کنم

سوز و فضای عطر مناجات روبراه

مستولی است تا جگری دست و پا کنم

آوای ربنا و ابوحمزه می رسد

باید که دیدگان تری دست و پاکنم

حال و هوای عالم و آدم عوض شده

باید که در دلم؛اثری دست و پا کنم

باید از این دیار جنایت فرار کرد

باید که مقصد سفری دست و پا کنم

دل بردن از خدا که طریق عوام شد

بیچاره گشته ام هنری دست و پا کنم

قامت خمیدگان گنه راست گشته اند

کو دغدغه که من کمری دست و پا کنم

ماهش رسید و کام دلم تلخ می شود

باید که زودتر شکری دست و پا کنم

مردم خلیل خالق خود گشته اند و من

در قصه گشته ام پسری دست و پا کنم

چشم رفیق می نگرم،غبطه می خورم

یک اشک سیر در سحری دست و پا کنم

از پیش چشم صاحب خود دور گشته ام

کو فرصتی که من نظری دست و پا کنم

درهای آسمان همه باز است؛می پرند

وقتش رسیده بال و پری دست و پا کنم

چشم همه به سوی دری بین آسمان

من خیره مانده ام که دری دست و پا کنم

باب الحسین مانده فقط، شکر ای خدا

پیغام او رسیده سری دست و پا کنم

رضا تاجیک

اشتراک مطلب  




تاریخ : چهارشنبه 90/5/19 | 4:18 عصر | نویسنده : علی خداوردی طاقانکی | نظر

  • paper | پرشین تم | خرید بک لینک