تمام لذت عمرم در این است
که مولایم امیرالموءمنین است
سید و سرور بگو کیست به غیر از علی شاعر : محمد محسن |
تمام لذت عمرم در این است که مولایم امیرالموءمنین است
شبی در محفلی ذکر علی بود بسوزی گر هزاران پوست داری
شنیدم عاقلی فرزانه فرمود :
اگر دوزخ به زیر پوست داری
نسوزی گر علی را دوست داری
اگر مهر علی در سینه ات نیست
در برج ولا مهر جهانتاب علی است در شهر علوم سرمدی، باب علی است از اول خلقت جهان تا محشر مظلوم ترین شهید محراب، علی است *** آنجا که علی واسطه ی فیض خداست برغیر علی هر که کند تکیه خطاست با مدعیّان کور باطن گوئـیـد آنجا که خدا هست و علی نیست کجاست؟
تمام لذت عمرم در این است که مولایم امیر الموءمنین است
ز لیلایی شنیدم یا علی گفت به مجنون چون رسیدم یا علی گفت
مگر این وادی دارالجنون است که هر دیوانه دیدم یا علی گفت
نسیمی غنچه ای را باز می کرد به گوش غنچه کم کم یا علی گفت
چمن با ریزش باران رحمت دعایی کرد و او هم یا علی گفت
یقین پروردگار آفرینش به موجودات عالم یا علی گفت
دلا بایست هر دم یا علی گفت نه هر دم بل دمادم یا علی گفت
به هر روز و به هر شب یا علی گفت به هر پیچ و به هر خم یا علی گفت
خمیر خاک آدم را سرشتند چو بر می خواست آدم یا علی گفت
علی در کعبه بر دوش پیمبر قدم بنهاد وآن دم یا علی گفت
عصا در دست موسی اژدها گشت کلیم آنجا مسلّم یا علی گفت
ز بطن حوت ، یونس گشت آزاد ز بس در ظلمت یم یا علی گفت
به فرقش کی اثر میکرد شمشیر شنیدم ابن ملجم یا علی گفت
مگر خیبر ز جایش کنده میشد یقین آن دم علی هم یا علی گفت
تمام لذت عمرم در این است
که مولایم امیرالموءمنین است
علی مولای مظلومان عالم بگو از نارفیقان چون بنالم
ازآن شامی که سردر چاه کردی مراازدرد خویش آگاه کردی
طنین ناله در افلاک افتاد تمام آسمان بر خاک افتاد
پروبال تو(زهرا)راشکستند توراباریسمان فتنه بستند
کدامین شب ازآن شب تیره تربود که زهرا حایل دیوارودربود
زمان بر سینه خود سنگ می کوفت زمین ازداغ زهرا شعله وربود
تومی دیدی ولی لب بسته بودی که آیین محمد درخطربود
ندانستم که در چشم حقیقت کدامین مصلحت مد نظر بود
گلویت استخوانی آتشین داشت که فریادت فقط درچشم تربود
فدای تیغ عریان توگردم کسی آیازتومظلوم تربود؟
مه خورشید طلعت کیست؟زهرا چراغ شعله خلقت کیست؟زهرا
پس از زهراعلی بی همزبان شد اسیر امتی نامهربان شد
علی تنهاست دریک قوم گمراه زبانش را که می فهمدبه جز چاه
پس ازاو کیسه نان ورطب کو صدای ناله های نیمه شب کو
خدایاکاش آن شب بی سحربود که تیغ ابن ملجم شعله ور بود
اذان گفتند وما در خواب بودیم علی تنها به مسجد رهسپر بود
درآن شب تا قمر در عقرب افتاد غم عالم به دوش زینب افتاد
فدک شد پایمال نانجیبان علی لرزید ودرتاب وتب افتاد
یقین دارم به جرم فتح خیبر فدک در دست آل مرحب افتاد
علی جان کوفیان غیرت ندارند که فرمان تو را گردن گذارند
علی جان کوفیان با کیاست جدا کردند دین را از سیاست
بنام دین سردین را شکستند دو بال مرغ امین را شکستند
تمام لذت عمرم در این است
که مولایم امیرالموء منین است
دل را اگر از علی بگیرم چه کنم
بی مهر علی اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان علی اگر نگیرم چه کنم
.: Weblog Themes By Pichak :.