سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعر کربلا

شعر کربلا

شاعر : عباس رسولى

 

طبع می‏خواهد که وصف زینب کبرى کند

لیک، قطره کى تواند صحبت از دریا کند؟

توسن طبعم در اینجا پاى در گل مانده است

مرغ بی‏پر چون سفر بر عرصه عنقا کند؟

نطق گویا عاجز است از شرح و ذکر وصف او

کى تواند خامه مدح آن ملک‏سیما کند؟

جد پاکش مصطفی، باب کبارش مرتضاست

مادرش زهرا که مدحش ایزد یکتا کند

چون حسین و چون حسن دارد برادر، هر یکی

ناز بر موسى بن عمران، فخر بر عیسى کند

در شهامت‏ بود وارث بر على مرتضی

همت والاى او تفسیر " کرمنا " کند

دختر زهرا که در حجب و حیا و عصمتش

نقش مادر را به خوبى در جهان ایفا کند

در شجاعت چون حسین و در صبورى چون حسن

در عبادت پیروى از مادرش زهرا کند

در دریاى عفاف و گوهر گنج‏حیاست

عفتش یاد از حیاى مریم عذرا کند

گاه در آغوش گیرد اصغر لب تشنه را

تا بخوابد آب را در خواب خود رؤیا کند

گاه دلدارى دهد بر مادران سوکوار

گاه دلجوئى ز آل و عترت طاها کند

گاه آید بر سر نعش برادر از خیم

از ته دل ناله و فریاد و وا ویلا کند

گاه هم گیرد ز دست دختران بی‏پناه

از خیام سوخته رو جانب صحرا کند

کیست چون زینب کسى کو در دیار کربلا

ناله جانسوز او تاثیر در دلها کند؟

کیست چون زینب که با یک جلوه از نور رخش

رخنه‏ها در قلب موسی، در دل سینا کند؟

کیست چون زینب که در راه رواج دین حق

مو به مو برنامه دین خدا اجرا کند؟

کیست چون زینب کسى کو در ره دین خدا

در جهان دار و ندار خویشتن اهدا کند؟

کیست چون زینب کسى کو با اسیرى خودش

خون پاک کشتگان کربلا احیا کند؟

کیست چون زینب که با تدبیر مظلومه‏اش

دشمن پست و زبون را تا ابد رسوا کند؟

کیست چون زینب کسى کو در میان دشمنان

چون على مرتضى در نطق خود غوغا کند؟

کیست چون زینب که در بزم یزید بی‏حیاء

خطبه‏اى ایراد کرده محشرى برپا کند؟

کیست چون زینب که او با یک کلام آتشین

تنگ و تاریک این جهان در دیده اعداء کند؟

دختر شیر خدا بود و خودش هم شیر بود

کس ندیده شیر را کز روبهان پروا کند

در جهان املاء دین را کرده انشاء مو به مو

کیست چون زینب که این املاء را انشاء کند؟

پیروى باید کند از دخت زهرا و علی

هر که می‏خواهد که راه دین حق پیدا کند

روز محشر گر به شکوه لب گشاید بی‏گمان

محشرى دیگر بپا در محشر کبرا کند

دشمنانش در سقر سوزند در نار غضب

دوستانش هم مقر در سایه طوبا کند

اى "رسولی" غم مدار از گیرودار روز حشر

دختر زهرا اگر از راه لطف ایما کند




تاریخ : جمعه 90/1/19 | 10:17 صبح | نویسنده : علی خداوردی طاقانکی | نظر

امامت اکبر و اصغر ندارد

امامت اکبر و اصغر ندارد

ولایت مکتب و دفتر ندارد

«ولی» وصل است بر علم خداوند

«ولی» با علم مطلق خورده پیوند

«ولی» با اذن حق باشد سخنور

چه در گهواره باشد یا به منبر

«ولی» دارد به کف راه سماوات

که باشد سینه‌ی او عرش آیات

«ولی» بخشد به جان زندگی، نور

چه بی‌نام و نشان باشد چه مشهور

*****

بیا ایدل رویم امشب گدائی

به عرش «جود» این ذات خدائی

جواد آئینه‌ی «جود» الهی است

و در عرش خدا در پادشاهی است

سخاوت ریزه‌خوار خوان مولاست

جهان با اذن حق مهمان مولاست

محمد ، هست نام دلربایش

تمام اهل این عالم، گدایش

ز فرط زهد و تقوا ، او تقی شد

و معشوق دل هر متقی شد

کلید گنج عرفان و صفا اوست

طبیب قلب مظلوم رضا اوست

به هر چیزی که شاد از آن ، جواد است

وجود حضرت معصومه شاد است

به درگاهش همه عالم غلام است

که جود او روان بر خاص و عام است

به این باب‌الحوائج ، بارالها

روا فرما همه حاجات ما را

والسلام

محمد حسین صادقی

 




تاریخ : جمعه 90/1/19 | 10:4 صبح | نویسنده : علی خداوردی طاقانکی | نظر

سیمرغ حقیقت

سیمرغ حقیقت

 

در مدح و منقبت حضرت امام محمد تقی ، جوادالائمه (ع)

 

رضا چون شد شهید از راه کینه

جوادش ناخدا شد در سفینه

همه گفتند شیعه در زوال است

که سالارش امامی خردسال است

که شیعه غرق جهل و بیسوادی است

چرا؟ چون طفلکی بر شیعه هادی است

بپا کردند بحران عقیده

و خندیدند بر این نو رسیده

که طفلان را نباشد عقل چون پیر

ندارد رهبر نُه ساله تدبیر

نباشد با خبر از هیچ رازی

کنون باید کند در کوچه بازی

روان شد شایعات و مکر دشمن

چو سیلابی سیه در کوی و برزن

لعین ابن لعین مأمون ملعون

که بود او را حکومت ریشه در خون

برای ذلت و سرکوب مولا

فراهم کرد بزمی پر معما

بپاشد مجلس فخر و تکبر

که تا سازد تشیع را تمسخر

به رأی کاملان علم و بینش

سؤالات غریبی شد گزینش

سؤالی کرد از او یحیی‌ابن‌اکثم

که در درس قضاوت بود اعلم

بگفتا : «حکم صید در حرم چیست؟»

جوابش داد : صیاد حرم کیست؟

سؤالاتی بر آورد از سؤالش

که او هرگز نمی‌داد احتمالش

از او پرسید سالار تشیع:

بگو در عُمره بوده یا تمتع؟

بگو در روز یا شب صید کرده؟

بگو آزاده بوده یا که برده؟

مُکلف بوده یا نابالغ ، آن فرد؟

و صیاد حرم زن بوده یا مرد؟

گرسنه بوده یا با مال و تمکین؟

مداوم بوده صیدش یا نخستین؟

به این فعل حرامش بوده جاهل؟

و یا بوده‌است عالم بر مسائل؟

برای خود نموده صید یا غیر؟

زکار خود پشیمان گشته یا خیر؟

سؤالات دگر هم مانده باقی

جوابم ده اگر اهل وفاقی

سپس آن رهبر نه ساله‌ی دین

بیان فرمود حکم شرع و آئین

پس از طرح تمام احتمالات

یکایک داد پاسخ بر سؤالات

بشد مجلس ز عجز خود پریشان

گرفت انگشت حیرت را به دندان

سپس مولا ز یحیی پرسشی کرد

که اشک عجز مجلس را در آورد

چو یحیی باز ماند از حل مشکل

امام آمد به تشریح مسائل

چنان در شرح آن، مشکل‌گشا شد

که یاد از مجلس بحث «رضا» شد

ز بس گفتار او دندان شکن شد

کلامش فخر تاریخ سخن شد

بشد مأمون خجل از حیله‌ی خویش

بزد یحیی‌ابن‌اکثم بر سر و ریش

بگفت ایکاش با این بخت ناشاد

مرا مادر در این دنیا نمی‌زاد

که اینسان خفت و خواری پذیرم

روا باشد اگر اکنون بمیرم

چرا مثل پشه با صد منیت

شدم همبال سیمرغ حقیقت

ز نو فرمود امام جن و انسان

نخواندی تو مگر آیات قرآن؟

برو با دقت ای یحیی‌ابن‌اکثم

بخوان تو سوره‌ی پُر راز مریم

که با اذن خدا عیسی و یحیی

به خُردی یافتند اسرار اسما

نبوت شد عطا در خردسالی

به آن یاران ذات ذوالجلالی

پس از این معجز ناب ولایت

ز هم پاشیده شد آن بزم نخوت

*****




تاریخ : جمعه 90/1/19 | 10:3 صبح | نویسنده : علی خداوردی طاقانکی | نظر

احادیثی ازپیامبراکرم حضرت محمد(ص) درباره عیادت

احادیثی ازپیامبراکرم حضرت محمد(ص) درباره عیادت

  ?  -ازآنکه ترا عیادت نمیکند عیادت کن وبه آنکس که هدیه بتو نمیدهد هدیه بده  .

  ? -مسلمان وقتی به عیادت برادرمسلمان خود میرود تاهنگامی که بازگردد دربهشت قدم میزند.

?-کسیکه بیماری را عیادت کند دررحمت فرومیرود وچون نزدبیماربنشیند رحمت اورافروگیرد

وکمال عیادت بیمار اینستکه یکی ازشما دست برچهره یا دست اونهد وازاو پرسد حالش چطوراست

وکمال درودگفتن شما میان خودتان دست دادن است.

?-بیمار را عیادت کنید وجنازه را مشایعت کنید که آخرت را بیادشما آرد.

?-ازهمه عبادتها بهتر وپراجرتر آنست که زودتر ازپیش مریض برخیزی.

(منبع:کتاب شریف نهج الفصاحه)




تاریخ : پنج شنبه 90/1/18 | 6:26 صبح | نویسنده : علی خداوردی طاقانکی | نظر

صبر را معنا و مفهومی به نام زینب است

صبر را معنا و مفهومی به نام زینب است
احترام  عشق هم از احترام زینب است
شهر بی میخانه و ساقی نباشد شهر عشق
نشئگان عشق را مستی زجام زینب است
فرش را تا عرش پیمودن نه کار هر کسی است
این مسافت هر چه باشد زیر گام زینب است
کیست زینب علم اول علم آخر پیش اوست
متن عاشورا مدون با پیام زینب است
کیست زینب در صواب شاهدان حق شریک
ثبت در اسناد عاشورا سهام زینب است
عشق یعنی سز فرازی سر شکستن پیش یار
شیوه از سر گذشتن در مرام زینب است
دستهایش بسته سر بشکسته مغرد چو شیر
وحشت حکام جور از انتقام زینب است
بغض زینب در گلو یعنی مهیب انفجار
انفجار نسلها با اهتمام زینب است
می زند فریاد فریادی که حیدر گونه است
ازدحام اهل کوفه از کلام زینب است
داوری بنگر که در بیدادگاه شهر شام
با حسین همدست گشتن اتهام زینب است
مشت را کرده گره با هیبت و احساس گفت
این حسین فرماده عالم امام زینب است
گرچه جایز نیست از بهر زنان امر جهاد
چادرو پوشش نمادی از قیام زینب است
افتخار سید خوش زاد می دانی ز چیست
افتخار او همین بس که غلام زینب است
گرچه بین بانوان زهرا مقام اول است
بعد زهرا رتبه برتر مقام زینب است
سید حسن خوش زاد

 




تاریخ : پنج شنبه 90/1/18 | 6:20 صبح | نویسنده : علی خداوردی طاقانکی | نظر

  • paper | پرشین تم | خرید بک لینک